سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر آلودگی دلهایتان یا پرگویی شما نبود، آنچه را من می شنوم، می شنیدید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
پنج شنبه 89 دی 23 , ساعت 8:0 عصر

بنام خدا

الو سلام خسته نباشید وقتتان بخیر

ابتدا بفرمائید که جلسه چطور بود و یافته هاتان چگونه بود تا ببینیم کجای کاریم و چقدر شباهت هدف داریم اصلا.

واما از آنجا که ظاهرا کارتان می خواهد جدی شود اجازه بدهید جزئیات کار نیمه تمام خودمان را بیشتر برایتان بشکافم تا شاید در مسیری که در آن هستید کمک فکریتان کند:

از آنجا که ما در اطرافمان هم پزشک داشتیم و هم روحانی و حقوقدان و هم روانشناس و هم متخصص علوم تربیتی و نرس و جراح زنان و زایمان و هم ماما . یک جرقه به ذهن بعضی مان می زد که یک کارگروه تشکیل دهیم می توان گفت نقطه ی اصلی تفاوت بین ما و شما حصری بود که شما در زمینه ی مسائل جنسی ترتیب داده اید.

آنچه ما در ذهن داشتیم کاری فرهنگی و مشاوره ای گروهی بود حال می خواهد مراجعات , جنسی باشد می خواهد خانوادگی باشد می خواهد علمی یا اخلاقی باشد می خواهد طبی و تربیتی باشد.

در این راستا قدمهایی برداشته شد . مهمترین یا بعبارتی عملیاتی ترین قدم , دریافت مجوز و انتشار مجله ای بود که ماهیت پزشکی داشت و بر روی پیشخوان روزنامه فروشی های کشور رفت.

ساختمانی هم دو منظوره لحاظ شد ولی هربار یک نفر عذری می یافت یکی درگیر تکمیل تحصیلات می شد یکی به طرح می رفت یکی درگیر شغل دولتی بود و ... دراین اوضاع تنها پزشکمان و همسرش از پتانسیل بوجود آمده استفاده بردند و کلینیکی تاسیس کردند طب سوزنی و سنتی و... انجام می دادند و یافته های جدید علمی و نه چندان علمی!! شان را در آن مجله تبلیغ می کردند و به خوبی در حرکتی چند وجهی , مخاطب و مشتری جذب می کردند و فعالیت مثبتی در عرصه ی فرهنگی و علمی هم براه انداخته بودند. در خلال اقدامات جدی تر بودیم که تقریبا در آخرین هفته های مانده به تکمیل این گروه, نشریه مان لغو مجوز شد!!! در هر حال دوستان هنوز کار را بطور پراکنده ادامه می دهند.

می خواهم بگویم جای خالی یک گروه چند تخصصه در کشور نه تنها خالی حس می شود بلکه من تجربه ثمر بخشی آنرا چشیده ام کار جالبیست. و هنوز هم توان تبلیغ و رسانه ای کردن چنین تشکلی وجود دارد چرا که دیگر مطبوعات هستند و کم و بیش با آنها آشنایی داریم.

اما چالشهای این مسیر را هم تا حدودی می دانم یکی اینکه احتیاج به طراحی یک سایت مجهز وجود دارد . یکی اینکه به تبلیغات وسیع نیاز هست البته قسمت عمده ای از تبلیغ را من انشاءالله اگر بدنیاوریم کمک خواهم کرد. مثلا گاهی تبلیغات مطبوعاتی که مثلا سایت ...پژوه می کند بخواهد پول بدهد سر به میلیونها تومان میگذارد اما همین تبلیغ را می توان به شکل رفاقتی و در قالب یک مصاحبه انجام داد تا مجانی هم دربیاید.

نیاز دیگر انسجام فکری و حس تعاون و تعامل و همدلی است که خیلی مهم است .

نقطه قوت هم زیاد داریم : تا آنجا که سراغ دارم تا الان هیچ مرکز مشاوره ی گروهی در کشور نبوده و حتی نمی دانم اخذ مجوز برای گروه مشاوره ای چگونه خواهد بود . به هر حال این فضای مناسبی خواهد بود تا اولین گروه مشاوره ای ایجاد شود.

_ دوست عزیزم سلام(بابا چقدر تو حرف زدی بزار منم یه کم حرف بزنم)
جلسه بسیار خوبی بود و تقریبا شاکله کار مشخص شد. گروهی پزشک- روانشناس_ وکیل و جامعه شناس که قرار است در باب بحث ازدواج و مسایل خانواده به برگزاری کلاس - مشاوره فردی و گروهی و ویرایش کتاب اقدام نمایند و حتی در صورت امکان مجله ای نیز به چاپ برسد. هدف دعوت از همه صاحب نظران در امر خانواده برای قویتر شدن کار می باشد و ایجاد یک مرجع برای امور اموزشی و پژوهشی در حوزه مسایل خانواده
برای مجوز باید از وزارت کشور اقدام صورت گیرد

_ توکل بر خدا

خیلی خوب. گمان می کنم کار شما با آنچه من در خیال خود می پروراندم تنها چند درصد تفاوت دارد و این را هم به فال نیک می گیرم. گمان می کردم باید از بهزیستی کمک و مجوز خواست.
بامید خدا در وزارت کشور من یک آشنا هم دارم . هرچند خیلی قوی نیست و کاری که قانونیست نیازی هم به آشنا ندارد. دوستان شهرداری و بهزیستی هم فعلا هستند.
با این حال یکبار دیگر آرمان خود را اینبار در چند جمله طبقه بندی می کنم تا ببینم چقدر با بحث شما اشتراک دارد
1) من از یک میز گرد 5 نفره متشکل از یک پزشک یک مددکار اجتماعی یک روانشناس بالینی یک حقوقدان و یک روحانی حرف می زنم که مراجعین , نفرات ششم و هفتم این میز گرد خواهند بود. لیدری این میز گرد به عهده ی پزشک است. 2) مراجعین به هر حال باید به میزگرد مراجعه کنند و اصل , بر حضور در میزگرد است مگر اینکه لیدر , لزوم خصوصی تر شدن را تشخیص دهد یا مراجعین خود تقاضا کنند که باز هم به هرحال یک حق ویزیت پرداخت می شود حتی بهتر است بگوییم یک ورودیه پرداخت می شود آنگاه به هرکس بخواهند بیشتر و کمتر مراجعه می کنند.
3) سایت و کتاب و مجله و مطالعات و ... همگی حواشی این میز گرد خواهند بود و کار اصلی این مرکز ارائه ی خدمات مشاوره ای است آنهم نه الزاما جنسی(این برای اخذ مجوز, آسانتر و تعریف شده تر است).
4) پس اسم محل مورد نظر , مرکز مشاوره ای گروهی ای است . این مرکز معتقد است سلامت بایو سایکو سوشیال است ( که برخی طالبند ایدئولوژی را هم بعنوان عنصری مستقل اضافه کنند).
5 _ برای درک بهتر آنچه مد نظر بوده , حتی تیتری که برای معرفی این مرکز در مجله ترسیم شده بود و ... مختصرا ارائه می شود:
تنها جای شما خالیست...
آنگاه عکس میز گردی چاپ می شود که دارای هفت صندلی است. دو تای اینها خالیست و در الباقی یک پزشک یک روانشناس یک روحانی یک مددکار و یک وکیل نشسته... آنگاه یکی از اعضا , طرز کار و فوائد این مرکز را در مصاحبه تشریح کرده و سپس سایت را معرفی می نماید.
6 _ فایده ی این کار چیست؟ این در حقیقت توضیحی است که مدیر مجموعه می دهد . او می گوید :
الف) برای افراد خجالتی که نمی خواهند یک برچسب خاص به آنها بچسبد.
ز آنجا که برخی افراد از مراجعه ی مستقیم به یک روانشناس خجالت می کشند , مراجعه ی به یک وکیل هم متاسفانه در خانواده ها نوعی دعوا و جنگ افروزی تلقی می شود مراجعه به پزشک هم سر مسائل روزمره نوعی برچسب مریض زدن فرض می شود و ... ما مرکزی را تاسیس کردیم تا مراجعه به آن کمترین افت کاذب شخصیتی را برای مراجع داشته باشد.حتی شماره تلفن هوشمند هم دارد...
ب) گاهی هم بعضی ها نمی دانند دقیقا باید به چه کسی مراجعه کنند . پس ما می آییم پیششان... .
ج) گاهی هم واقعا برخی مشکلات چند تخصصه می باشد ... .
نظرتان تکمیلیتان قطعا راهگشاست شما نظرتون چیه ؟
 _ دوست عزیزم نظرات خوب شما را با دوستان مطرح می کنم و انشااله بازخورد انرا به شما اعلام خواهم نمود. نظرات شما کمک ارزنده ای برای تقویت کار خواهد بود
_ ممنون ببخشید سرتون رو درد آوردما با آرزوی توفیق خدانگهدار
_ خواهش می کنم خدانگهدار شما من هم براتون آرزوی موفقیت دارم.
کلام آخر :

گوش اگر گوش من و ناله اگر ناله ی توست ... آنچه البته به جایی نرسد فریاد است

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ